لباس خاکی ها | |
ندیدم آینه ای چون لباس خاکی ها همان قبیله که بودند غرق پاکی ها به عشق زنده شدن ،عند ربهم بودن شده ست حاصل آنها زسینه چاکی ها دلیل غربتشان ، اهل خاک بودن ماست نه بی مزار شدن ها ،نه بی پلاکی ها به آسمان که رسیدند رو به ما گفتند : زمین چقدر حقیر است آی خاکی ها ! |
|
حالا گذشته ها گذشته
و رفته ها رفته اند
و نام جمهوری کافی ست
وگرنه من می دانستم
در فرهنگ ما
همیشه دین بعد از دنیا می آید
گناه هیچ کسی نیست
گناه از کسی ست که آمد و گفت : اقرا
گناه از حسین (ع) بود در میان آن همه کوفه
گناه از نهج البلاغه ی علی ست
وگرنه من می دانستم
که یاوران علی (ع)
همین دیندارانند
که نام دخترانشان دنیاست
وگرنه من می دانستم
اسلام فقط به درد کسانی خواهد خورد
که اسباب بازی شان را می خواهند
حالا گذشته ها گذشته
و رفته ها رفته اند
و پیرمرد ـ چشم و چراغ ما ـ
حالا فقط به دسته گل مقامات خارجی نگاه می کند با درد
گناه از بچه های تخس نبود
که از ریش پدرانشان بالا رفتند
گناه از معاویه ها نبود
و از طلحه ها و زبیرها
گناه از ابوذر بود
و از کسی که در کتاب جغرافیا
به اشتباه نوشت: ربذه
حالا گذشته ها گذشته
و رفته ها رفته اند.
علیرضا قزوه
من هرگز اجازه نمی دهم که صدای
حاج همت
در درونم گم شود این سردار خیبر، قلعه قلب مرا نیز فتح کرده است.
شهید سید مرتضی آوینی